-
مجسمه آزادی یا تندیس آزادی که نام اصلی آن «آزادی روشنگر جهان» است (به انگلیسی: Liberty Enlightening the World - به فرانسه: La liberté éclairant le monde)، مجسمه بزرگی است که در سال ۱۸۸۶ (میلادی) توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شدهاست.
این مجسمه در جزیره آزادی در بندر نیویورک نصب شده و به صورت نمادی برای خوشآمد گویی به مسافرانی که راه دریا به نیویورک میآیند درآمدهاست. این مجسمه که با رویهای از مس پوشش یافته، در سال ۱۸۸۶ به مناسبت یکصدمین سال استقلال امریکا از بریتانیا و به عنوان نمادی از دوستی فرانسه و آمریکا به این کشور اهدا شدهاست.
طرح مجسمه را فردریک بارتولدی مجسمهساز فرانسوی، و سازه درونی آن را الکساندر ایفل، مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی کردهاند. اوژن ویوله لودوک نوع مسی را که برای پوشش مجسمه بکار رفته انتخاب کردهاست.
مجسمه به شکل شخصیت زنی است ایستاده در حال گام برداشتن، که دور سرش را هفت اشعه نورانی فراگرفتهاست. او با دست چپ خود یک لوح سنگی را نگه داشته و با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشتهاست. روی لوح سنگی با شمارههای رومی نوشته شده JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ (میلادی) و تاریخ استقلال آمریکا است.
امروزه مجسمه آزادی یکی از نمادهای مشهور کشور آمریکا است. قبل از همگانی شدن سفرهای هوایی، مجسمه آزادی اولین نشانی از آمریکا بود که مسافران کشتیها هنگام نزدیک شدن به سواحل آمریکا مشاهده میکردند.
از نظر شمایل ظاهری، طراحی این مجسمه به مجسمه باستانی غول رودس و مجسمه کارلو بوروموئه کشیش ایتالیایی شباهتهایی دارد. این مکان یک میراث جهانی یونسکو در آمریکا میباشد.
.
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
مجسمه ی آزادی امریکا نماد چیست | تائيس نابودگر تخت جمشید!
-
تا به حال از خود پرسيدهايد كه مجسمهای كه در امريكا به مجسمه آزادی هم شهرت دارد نماد چيست؟
تابه حال از خود پرسيدهايد كه مشعلی كه در دست دارد برای آتش زدن كجاست؟
نماد تائيس مجسمهای در دهانه رودخانه نيويورك، سمبلی نشأت گرفته از فرهنگ ضد دينی و اومانيستی به جامانده از يونان باستان است. فكر ساختن اين مجسمه از فرانسويان است و به سرمايه مشترك فرانسه و امريكا ساخته شده است.
تائيس معشوقه اسكندر مقدونی و سپس بطلميوس اول بوده است. اسكندر پس از ورود به تخت جمشيد - واقع در مرودشت فارس كه يونانيان به آن پرسپوليس ميگفتند - جشن فتوحات خود را گرفت. روسپيان هم در اين جشن حضور داشتند. در اين هنگام تائيس گفت: »يكی از مهمترين كارهای اسكندر در آسيا اين بوده كه با من و رفقايم به راه افتد و قصر را آتش زند و در يك لحظه به دست زنان، آثار نامی پارسيان را نابود كند!« اين سخن در جوانان اثر نمود و يكی از آنها فرياد زد: »من پيشاهنگ اين كار خواهم شد.« اما ديگران دست زدند و فرياد برآوردند كه فقط اسكندر لايق چنين اقدامی است. پس اسكندر مشعل به دست گرفت و همراه تائيس مشعل در قصر انداختند. ديگران هم از آنها پيروی كردند و چيزی نگذشت كه قصر يكپارچه آتش شد. هنوز بقايای اين قصر سوخته باقی است.
روسپي معروف يوناني که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشيد (پرس پليس ) تشويق کرد. ديودور گويد: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانيها براي خدايان کرد و ضيافتهاي درخشان داد. زنان بدعمل در اين جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند. در اين وقت ، که همه سر گرم مي گساري بودند و صداي عربده هاي مستي در اطراف پيچيده بوده يکي از زنان مزبور، که تائيس نام داشت و در آتيک تولد يافته بود، گفت يکي از مهمترين کارهاي اسکندر در آسيا که باعث فخر و نام نيکش خواهد بود اين است ، که با من و رفقايم براه افتاده قصر را آتش زند و در يک لحظه بدست زنان اين آثار نامي و معروف پارسيها را نيست و نابود کند. اين سخن در مغز جوانان ، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غريبي کرد يکي از آنها فرياد زد، من پيش آهنگ اين کار خواهم شد، مشعل ها را بايد روشن کرد و از توهيني که بمعابد يونان شده ، انتقام کشيد ديگران دست زده فرياد برآوردند که فقط اسکندر لايق اين کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوين از طالار قصر خارج گشته به «باکوس » (خداوند شراب به عقيده يونانيها) وعده کردندکه بشکرانه ظفريابي رقصي براي او بکنند. پس از آن فوراً مشعل هاي زياد حاضر کردند و اسکندر مشعلي بدست گرفته در سر اين جماعت مست ، که هاديش تائيس بوده قرار گرفت . حرکت دسته با آوازهاي زنان بدعمل و نغمات ني شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائيس مشعلهائي در قصر انداختند و ديگران از آنها پيروي کردند و چيزي نگذشت که تمام قصر يک پارچه آتش شد. در اينجا «ديو دور» گويد خيلي غريب است ! توهيني که خشايارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهاي متمادي زني ، که نيز آتني بوده کشيد. (ايران باستان ج 2 صص 1423 - 1424). پلوتارک مورخ يوناني تائيس را معشوقه بطلميوس معروف موسس سلسله بطالسه مصر ميداند.
زمانی که اسکندر پرسپولیس رو به اتش کشید زمانی بوده که تایس معشوقه ی دوست داشتنی اسکندر بوده و اسکندر قصد ازدواج با استاتیرا دختر داریوش رو داشت.....حسادت تائیس باعث شد زمانی که اسکندر مست هست اون رو ترغیب ه اتش کشیدن پرسپولیس کنه ....روز بعد اسکندر تائیس رو که سعی در فرار برای رسیدن به فیلاتوس که یکی از فرمانده های سپاه اسکندر بود دستگیر و کشت .....فیلاتوس هم اگه اشتباه نکنم در یونان کشته شد و بعد از مرگ اسکندر استخون های فیلاتوس رو که عاشق واقعی تائیس بود در کنارش به خاک سپردن......
در مورد اصالت تائیس هم باید بگم در کتاب هایی که خوندم بیشتر قید شده بود تائیس کنیز زیبا روی اورشلیمی بوده...
98ia.com
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط علی ایمانی
آخرین مطالب